روند 44 ساله از بدو پیروزی انقلاب تا کنون نشان میدهد، انقلاب و نظام اسلامی مردم ایران همواره با طراحی و توطئههای دشمنان مواجه بوده است. امروز نوبت اعمال جنگ ترکیبی با محوریت جنگ شناختی و تغییر افهام و اذهان مردم نسبت به مؤلفههای انقلابی و اسلامی است. رهبر معظم انقلاب تنها راه مقابله باجنگ ترکیبی دشمن را جهاد تبیین میدانند. از این رو، در سخنرانیهای گوناگون «درسها و عبرتها»، روندها و رویدادهای مشروطه را مرور کردهاند که ما تا کنون با درسهایی از آنها آشنا شدیم. در ادامه نقش روحانیون و روشنفکران را مقایسه میکنیم. روحانیون و روشنفکران دو نیروی عمده در شکلگیری جنبش مشروطه بودند. تعداد علمای تشیعساز صفویه افزایش یافت و شاهد افزایش روحانیون و حوزههای علمیه هستیم. روحانیون در دفاع از جنبش مشروطه و حتی رهبری آن نقش اصلی را داشتند. روشنفکران هم کسانی بودند که به فرنگ رفته بودند و از لحاظ فرهنگی دچار تغییر و تحول شده بودند و با نوشتن کتاب و چاپ نشریه، فرهنگ جامعه را تحت تأثیر قرار میدادند. وجه مشترک خواسته روحانیون و روشنفکران «آزادی قلم و بیان» بود که روحانیون از جنبه «و امرهم شوری بینهم» و امر به معروف و نهی از منکر زبانی و قلمی قلمداد میکردند و روشنفکران جنبههای لیبرالی و غربی آن را تبلیغ میکردند. این تأکید بر آزادی زمینه نقد حکومت و اعتراض به زورگویی، احتکار، شکنجهها و اعدامها را فراهم میکرد؛ اما در بزنگاه قیام مردم ایران در مشروطه شاهد بازیگری متفاوتی از این دو قشر فعال هستیم که درسآموز و عبرتانگیز برای شرایط امروز ماست.
18ـ مشروطه و اعتماد به نفسِ نداشته روشنفکرها؛ رهبر معظم انقلاب در باره نقش روشنفکران در مشروطه میفرمایند: «از اواسط دوره قاجار نشانههای پیشرفت اروپایی در کشور ما به تدریج شروع کرد به ظاهر شدن. روشنفکران ما کسانی بودند که به اروپا میرفتند یا نوشتههای آنها را میخواندند؛ لذا با پیشرفتهای آنها آشنا میشدند و خود را در مقابل آنها ناتوان و حقیر میدیدند. این حرف تکرار شدهای است از طرف روشنفکرهای صدر مشروطه، که ما فقط و فقط باید دنبال غربیها راه بیفتیم و به هرچه آنها میگویند، در همه شئون زندگیمان عمل کنیم؛ این حرفی که از تقیزاده و دیگران نقل شده و واقعیت هم دارد. اینها میگفتند ما باید صددرصد به نسخه آنها عمل کنیم تا پیش برویم؛ یعنی مجال ابتکار، ابداع، خلاقیت و نگاه بومی به مسائل علمی و صنعتی مطلقا در محاسبه اینها نمیگنجید.»
19ـ پیشگامی روحانیت؛ اما درباره نقش روحانیت ایشان به پیشگامی این قشر در انقلاب مشروطه قائل هستند: «نمونه دیگرش در شروع مشروطیت بود که روحانیون پیشقدم بودند، از نجف تا ادامه روحانیت در همه بلاد، و اگر روحانیون نبودند، امکان نداشت استبداد سلطنتی قاجاری از بین برود تا قضایای بعد از مشروطیت که مخالفتهای گوناگونی میشد. وقتی هم که عوامل روسها و بقیه دستاندازهای سیاسی در شهرها اخلال میکردند، باز روحانیون همه جا پیشقدم، حفظ کننده و مهارکننده بودند. در قضیه مشروطیت هم آن کسانی که مخالف مشروطه بودند... و در آنجایی که دو دسته شدند، باز مردم به اعتماد روحانیانی که در رأس کار بود، سر کار آمدند و دنبال این فکر را گرفتند.»